ماجراهای شرلوک هولمز
سریال ماجراهای شرلوک هولمز، سریالی جنایی، درام و رازآلود، محصول سال ۱۹۸۴ کشور انگلستان است. بازیگرانی چون جرمی برت، دیوید برک، روزالی ویلیامز، اریک پرتر، تنیل اوانز، دیوید گویلیم، گیل هانیکات و نورمن جونز در سریال ماجراهای شرلوک هولمز به ایفای نقش پرداخته اند.سریال ماجراهای شرلوک هولمز بر اساس شخصیت داستانی شرلوک هلمز و مجموعه داستان های کوتاهی با همین عنوان به قلم آرتور کانن دویل ساخته شده است. سریال ماجراهای شرلوک هولمز جزو ۲۵۰ سریال برتر از نگاه سایتIMDB محسوب می شود و ساخته جان هاکسورث است. سریال ماجراهای شرلوک هولمز به دلیل مرگ ناگهانی جرمی برت ناتمام باقی ماند.
سریال واقعه- The Event
کارگردانان: جفری رینر، نوربرتو باربا، میلان چیلوف
بازیگران: جیسون ریتر (شان واکر)، سارا مر الید، یان آنتونی دیل (سایمن لی)، بلر آندروود (رئیس جمهور الیاس مارتینز)، لورا اینس (سوفیا مگوایر)، تیلر کول (ویکی رابرتز) سات باترسون (مایکل)
لیلا نامزد مرد جوانی به نام شان واکر طی سفری به طرز اسرار آمیزی ناپدید میشود. شان خیلی زود متوجه میشود که نامزدش ربوده شده و هر دوی آنها در دردسر بزرگی افتاده اند. از طرف دیگر، رئیس جمهور آمریکا پی میبرد که نگهداری میشوند. حتی مشاوران رئیس جمهور هم خبر ندارند که عده ای از این افراد خاص وارد زندگی انسانها شده اند. درست در روزی که رئیس جمهور قصد دارد خبر ورود بیگانگان انسان نما که دی ان ای آنها با انسانهای معمولی فرق دارد و در نتیجه سرعت شدنشان هم کمتر است را به اطلاع همگان برساند، به جان رئیس جمهور سوءقصد میشود و اتفاق عجیبی رخ میدهد. از آن طرف جستجوهای شان واکر خیلی زود پای او را به مسائل سیاسی و امنیتی باز میکند.
واقعه یکی از بهترین سریالهای علمی- تخیلی بود اما شبکهٔ ان بی سی به خاطر کاهش تعداد بینندگان سریال ساخت آن را متوقف کرد. یکی از دردناکترین توقف سریالها برای من!
واقعه شروعی توفانی دارد. فصل اول سریال با ریتمی بسیار تند و با استفاده از موسیقی دلهره آوری شخصیتها را معرفی میکند و سازندگان سریال با استفاده از فلاش بکهای متعدد داستانی چندلایه را مقابل چشم بیننده آشکار میسازند. فلاش بکها حکم قطعههای پازل را دارند که بیننده باید آنها را در ذهناش نگه دارد تا بتواند به مرور از زوایای پنهان داستان سردربیاورد.واقعه یکی دیگر از سریالهایی است که به آمریکایی پس از حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میپردازد و اشارههای پرتعدادی به ماجراهای سیاسی روز آمریکا هم در آن دیده میشود.
سریال پیکان – Arrow
کارگردانان: دیوید ناتر (پایلوت)، گای بی، دیوید برث،
بازیگران: استفن امل (اولیور کوئین)، کیتی کسیدی (داینا لورل لنس)، کالین دانل (تامی مرلین)، دیوید رمزی (جان دیگل)، ویلا هالند (تنا کوئین)، سوزان تامپسون (مویرا کوئین)، پل بلکنورن (کارآگاه کوئینتین لنس)، کالین سالمون (والتر استیلی)، امیلی بت ریکاردز (فلیسیتی اسموک)،
اولیور کوئین میلیاردر پرحاشیه و پسر رابرت کوئین، سرمایهدار بانفوذ شهر «استارلینگ سیتی» در یک سفر دریایی به همراه پدرش دچار سانحه میشود. از میان تمام همراهان، او تنها کسی است که نجات پیدا میکند و خود را به یک جزیرهٔ متروک میرساند. بعد از پنج سال زندگی مشقت بار در این جزیره، اولیور نجات پیدا میکند و به شهر بر میگردد. اما این دوران سخت از او انسان دیگری ساخته و اولیور پس از بازگشت، تصمیم میگیرد که در قالب تیراندازی نقابدار به سراغ سرمایهداران فاسد شهر برود و شخصاً عدالت را اجرا کند. اما هم پلیس در حال تعقیب این ناجی رابین هودمآب است و هم ثروتمندان و خلافکارها در فکر از میان برداشتن او.
سازندگان سریال برای به روز کردن دنیای سریال و رسیدن به لحنی واقع نمایانه، کمی داستان و شخصیتهای «گرین ارو» در کامیکها را تغییر دادهاند و چیزهای جدیدی را به آن اضافه کردهاند.
سریال آسمانهای در حال سقوط – Falling Skies
کارگردانان: گرگ بیمن، سرجیو میمیکا گزان، فرد توی.
بازیگران: نوآ وایلی (تام میسون)، مون بلادگود (آن گلس)، درو روی (هال میسون)، مکسیم نایت (مت میسون)، سیشل گابریل (لوردس)، پیتر اسکین کودا (دای)، وبل پیتون (کاپیتان وبور). تولید و پخش: دریمورکز تلویژن، شبکهٔ تیانتی. محصول ۲۰۱۱ آمریکا.
شش ماه از حملهٔ موجودات فضایی به کرهٔ زمین میگذرد. این موجودات، که گونهای از آنها به نام اسکیترها فرماندهی حمله را برعهده داشتهاند، همهچیز را روی زمین از بین بردهاند و ظرف چند روز نود درصد از جمعیت زمین را کشتهاند. داستان از آنجا شروع میشود که گروهی از بازماندگان کمشمار این حمله دور هم جمع میشوند تا با موجودات فضایی مبارزه کنند. این گروه نام خود را هنگ ماساچوست دوم میگذارد و کاپیتانی بازنشسته به نام ویور و تام میسون، استاد تاریخ دانشگاه بوستون هدایت جمعیت حدود ۳۰۰ نفری آن را بر عهده میگیرند. تام میسون در میان تلاش برای بقا باید حواساش به سه بچهاش هال، بن (که به دست اسکیترها افتاده) و مت هم باشد چون همسر او در حین حملهٔ فضاییها کشته شده است.
به دلیل حضور استیون اسپیلبرگ همه انتظار داشتند با مجموعهای دورانساز طرف شوند اما آسمانهای در حال سقوط یک سریال تابستانی است، اما تماشای آن برای دوستداران فیلمهای علمی-تخیلی اسپیلبرگ و طرفداران فیلمها و سریالهای مختص موجودات فضایی واجب است.
سریال دربرابر آینده
داستان سریال در شهر شیکاگو میگذرد و دربارهٔ گری هابسون (کایل چندلر)، مردی است که به طرز عجیبی هر روز صبح یک نسخه از روزنامهٔ شیکاگو سان-تایمز را، یک روز قبل از چاپ آن بدست میآورد. او با کمک دوستانش سعی میکند جلوی حوادث تلخی که قرار است در آن روز اتفاق بیافتند را بگیرد.گری مدتیست که از همسرش جدا شده و دوستی به نام چاک (فیشر استیونس) که کارگزار بورس است دارد. چاک دستیار اصلی او در جلوگیری از وقوع حوادث است. گری هر روز با مشکلات و موانع زیادی روبرو میشود و سعی میکند با زمانبندی و برنامهریزی از بروز حوادث مختلف جلوگیری کند. او با افراد مختلفی آشنا میشود و حتی با بعضی از آنها دوست میشود، اما این دوستی به خاطر مشغلههای گری ادامه پیدا نمیکند. بعدها بهطور اتفاقی و با کمک روزنامه، گری و چاک صاحب کافه رستورانی میشوند که پاتوق همیشگیشان بود.
سریال ۲۴
کارگردانان: جان کاسار، براد ترنر، میلان چیلوف، برایان اسپایسر، استیون هاپکینز
بازیگران: کیفر ساترلند (جک بائر)، لسلی هوپ (تری بائر)، سارا کلارک (نینا مایرز)، الیشا کاتبرت (کیم بائر)، دنیس هیزبرت (دیوید پالمر)، سارا وینتر (کیت وارنر)، کارلوس برنارد (تونی آلمدیا)، مری لین راجسکوب (کلوئه ابراین)
جک بائر، مامور پلیس فدرال آمریکا، یکی از آن شخصیتهای آشنای آثار پلیسی آمریکایی است؛ او دوست ندارد همیشه طبق قوانین رایج کارش ماموریتهایش را انجام بدهد. جک بائر عضو واحد ضدتروریسم لسآنجلس است و کارش این است که از انفجار بمب، پخش ویروس و اقدام به ترور جلوگیری کند. معمولاً در حین انجام دادن کار پردردسرش هم جان فردی از نزدیکان و دوستاناش به خطر میافتد و او باید دست به عصا راه برود. با وجود این، جک بائر یکی از آن ماموران کلهشق پلیس است که شیوهٔ کارش نشان میدهد او به این آموزه معتقد است که «وسیله، هدف را توجیه میکند».
ایدهٔ ساخت سریال اول به ذهن جوئل سرنو، تهیه کنندهٔ مجموعهها و برنامههای تلویزیونی، رسید. ایده این بود که سریالی تلویزیونی با ۲۴ اپیزود در هر فصل ساخته شود که هر قسمت آن یک روز کامل را به نمایش بگذارد. سرنو ایدهاش را تلفنی با همکارش رابرت کوچران در میان گذاشت. پاسخ اولیهٔ کوچران منفی بود: «بیخیالاش شو، این بدترین ایدهای است که تا به حال شنیدهام. هم جواب نمیدهد و هم اینکه اجرای آن خیلی سخت است.» اما ماجرا طور دیگری پیش رفت و روز بعد آن دو با هم ملاقات کردند تا ایدهٔ ساخت این سریال برای شبکهٔ فاکس را بررسی و نهایی کنند. فاکس قبل از پخش تست اول سریال در بیانیهای گفت: «این سریال گامی رو به جلو در فرم سریالهای تلویزیونی خواهد بود.»
کیفر ساترلند، بازیگر، کارگردان و تهیه کنندهٔ کانادایی، وقتی در سال ۲۰۰۱ بازی در ۲۴ را شروع کرد ۲۳ سال سن داشت. این اولین باری بود که او در مجموعهای تلویزیونی نقشی ثابت را بر عهده میگرفت.
۲۴ یکی از موفقترین سریالهای تاریخ آمریکا بود.یکی از مهمترین دلایل این اقبال عامه، ساختار نو و متفاوت فیلمنامه این کار بود که هر قسمت در یک ساعت روایت میشد و بیننده را کاملاً مجذوب داستان میکرد و باعث میشد لحظه به لحظه احساسات و شرایط بحرانی داستان را لمس کرده و با شخصیتهای داستان همراهی و همذات پنداری کند. دلیل دوم در اهمیت این سریال، به موضوعات مطرح شده آن (تروریسم، قدرت، سیاست، امنیت، مقابله با بحران) که جز چالشهای امروز جامعه جهانیست بر میگردد.
سریال تماس – Touch
کارگردانان: فرانسیس لارنس (پایلوت)، نلسون مک کورمک مایکل وکسمنف آدام کین، استفن ویلیامز
بازیگران: کیفرساترلند (مارتین بوم)، گوگا ماباتا-را (سلیا هاپکینز)، دیوید مازوز (جیک بوم)، دنی کلاوز (آرتور تلر)، ماریا بلو (لوسی رابینز)، رکسانا بروسو (شری استرپلینگ)، می مایاتاما (میوکو)،
یک افسانهٔ قدیمی چینی میگوید که خداوند ریسمانی قرمز را به پای تمامی انسانها بسته که زندگی و سرنوشت همه را به یکدیگر مرتبط میکند. مارتین بوم یک خبرنگار سابق است که همسرش را در حادثه ۱۱ سپتامبر از دست داده و هم اکنون در بخش باربری فرودگاه نیویورک مشغول به کاراست و با پسر یازه سالهٔ خود به نام جیگ زندگی میکند. جیگ پسری منزوی است که تاکنون حتی یک کلمه هم صحبت نکرده. اما از استعداد و توانایی عجیبی در زمینهٔ اعداد برخوردار است. جیگ بر اساس دنبالههای عددی، میتواند رویدادهای منظمی را در سراسر دنیا پیش بینی کند که بر زندگی افراد تاثیر میگذارند. مارتین با پی بردن به این توانایی جیگ، میکوشد تا راز اعداد و اتفاقات را کش کند. کاری که چندان ساده نیست. چون به دلیل شرایط نامساعد زندگی او، امکان صلب حضانت فرزندش وجود دارد و معماهای بزرگتری هم در پس این توانایی جیگ دیده میشود.
یکی از محورهای اصلی سریال، داستانها و رمز و رموز مربوط به علم اعداد و ریاضیات است. برای مثال در داستان به عدد «فی» اشاره میشود که حاصل تقسیم دو عدد متوالی از دنباله فیبوناچی است. تماس علاوه بر این ایدهٔ مرکزی، سعی میککند تا بینندهٔ خود را با نگاهی جهان شمول و غیرمادی نسبت به ساختار دنیای جدید آشنا کند. گسترش ارتباطات و تکنولوژی، تمدن را وارد مرحلهٔ جدیدی کرده و صنعت سرگرمی در این زمینه به شدت تاثیرگذار است.
سریال هل آن ویلز Hell On Wheels
کارگردانان: دیوید فون آنکن، آدام دیویدسون، جان شیبان
بازیگران: السون مونت (کالن بوهانن)، کالم مینی (توماس دورانت)، کامن (ایلام فرگوسن)، دامنیک مک الیکوت (لیلی بل)، ادی اسپیرز (جوزف بلک مون)، بن اسلر (شان مک گینس)، فیل برک (میکی مک گینس)
سال ۱۸۶۵، جنگ داخلی آمریکا پایان یافته است و آبراهام لینکن موفق شده تا لغو بردهداری را به قانون اساسی اضافه کند. حالا آمریکای دوپاره از جنگ در مرحلهٔ جدیدی قرار دارد، شمالیها و جنوبیها که تا یک سال قبل در مقابل هم میجنگیدند باید در کنار هم بایستند و از همه مهمتر این که انقلاب صنعتی آغاز شده است. در این میان کالن و بوهانن، سرباز سابق جبههٔ جنوب که در جریان جنگ شاهد قتل و تجاوز به همسرش بوده، برای گرفتن انتقام به هل آن ویلز میرود. منطقهای کارگری که توسط شرکت راه آهن یونیون پاسیفیک و تشکیلات مردی به نام توماس دورانت برای ساخت راه آهن سراسری آمریکا اداره میشود. بوناهن به عنوان سر کارگر در این ناحیه مشغول میشود و تا رد قاتلین همسرش را پیدا کند و درعین حال باید با دردسهای منطقه مثل بردههای سابق، سرخپوستها و زد و بندهای پشت پردهٔ راه آهن سرو کله بزند.
داستان سریال هل آن ویلز Hell On Wheels در زمانی اتفاق میافتد که پس از جنگ داخلی، ساختار اقتصادی آمریکا از کشاورزی به سمت صنعت حرکت میکند و با لغو قانون بردهداری، طبقهٔ جدید کارگر در حال شکلگیری است. در این شرایط راه آهن سراسری فقط به گسترش انقلاب صنعتی کمک نمیکند. جنگ مردم را به دو پاره تقسیم کرده و راه آهن باید مانند نخ بخیه این شکاف را بپوشاند و بار دیگر فرهنگ واحدی خلق کند. شخصیتهای سریال که در میان آنها هم بردهدار وجود دارد و هم بردهٔ آزاد شده، هم سرخپوست و هم مهاجر، معصومیت خود را در جنگ از دست دادهاند. حالا یا باید نظم جدید را درک و هم قدم با آن حرکت کنند تا سوار قطار باشند، یا آن که برای التیام زخمهای جنگ، به ساخت ریلهای راه آهن مشغول شوند
سریال خانه پوشالی – House of Cards
کارگردانان: دیوید فینچر، جوئل شوماکر، جیمز فولی، آلن کولتر، کارل فرانکلین
کوین اسپیسی (فرانسیس آندروود)، رابین رایت (کلیر آندروود)، کیت مارا (زوئی بارنز)، کوری استال (پیتر روسو)، مایکل کلی (داگ استامپر)، ساکینا جفری (لیندا واسکوئز)، کریستن کانلی (کریستینا گالگر)، کنستانس زیمر (جنین اسکارسکی)، سباستین ارکیلس (لوکاس گودوین)، نیتن دارو (ادوارد میچم)،؛ سندرین هولت (جیلیان کول)، مایکل گیل (رئیس جمهور گرت واکر)، دن زیسکی (جیم متیوز)، بن دنیلز (آدام گالووی)، ماهر شلاعلی (رمی دنتون)، جین آتکینسون (کاترین دورانت)، کوین کیلنر (مایکل کرن)، بوریس مک کیور (تام همراشمیت).
فرانسیس آندروود، نمایندهٔ دموکرات کنگره و مغز متفکری است که در پشت پرده کمپین نماینده رئیس جمهور جدید، گرت واکر، را هدایت کرده و او را به قدرت رسانده است. گرت پس از انتخاب شدن تصمیماش برای سپردن وزارت امور خارجه به آندروود را تغییر میدهد تا حضور او در کنگره به کنترلف بیشتر حزب کمک کند. تصمیمی که خشم فرانسیس را در پی دارد و حالا او در تفکر انتقام و از پاشیدن خانهای است که با ورقها ساخته. فرانسیس از تمام ابزارها و اشخاصی که بر سر راهش قرار میگیرند از خبرنگار گرفته تا نمایندهٔ کنگره، استفاده میکند تا رئیس جمهور را در گوشهٔ رینگ قرار دهد و این تازهٔ مرحلهٔ اول از نقشهای است که برای کاخ سفید در سر دارد.
اقتباس از مینی سریالهای معروف انگلیسی تازگی ندارد ولی سریال خانه پوشالی House of Cards حتی از نمونههای موفق قبلی هم یک قدم فراتر میرود.
اهمیت سریال خانه پوشالی House of Cards تنها به جنبههای دراماتیک آن محدود نمیشود. این تریلر سیاسی تشکیل دهندهٔ نسل اول آثاری از جریان اصلی صنعت سرگرمی و رسانه است که مستقیماً برای دانلود از طریق شبکهٔ اینترنت تولید میشوند.
سریال یقه سفید – White Collar
کارگردانان: جان تی، کرچمر، راسل لی فاین، پل هولاهان، مایکل اسمیت، دیوید استریتن، برانون هیوز (پایلوت)
بازیگران: مت بومر (نیل کفری)، تیم دیکی (پیتر برک)، تیفانی تی یسن (الیزابت برک)، ویلی گارسن (مازی)، شریف اتکینز (کلینتون جونز)، مارشا تامپسون (دایانان بریگان)، هیلاری برتون (ساراالایاس)، دایان کارول (جون)، جیمز ریبورن (ریز هیوز)،
نیل کفری یک جاعل، سارق آثاری هنری و کلاهبردار تیزهوش است که برای نیروهای اف بی آی حکم ستارهای دست نیافتنی را دارد. کارآگاهی به نام پیتر برک بعد از سه سال موش و گربه بازی، کفری را به دام میاندازد و او به چهار سال حبس محکوم میشود. کفری سه ما قبل از پایان دوران محکومیت خود، پس از ملاقات مشکوکی با دختر مورد علاقهاش کیت، از زندان فرار میکند تا او را پیدا کند. کارآگاه برک بار دیگر کفری را دستگیر میکند اما این خلافکار مشهور تقاضای غیرمنتظرهای را مطرح میکند: آزادی مشروط در قبال همکاری با اف بی آی! با قبول این درخواست، یک تیم رویایی متشکل از نیروهای زبدهٔ پلیس و کلاهبردارها شکل میگیرد که با روشهای غیرمعمول، خلافکارهای نابغه را به دام میاندازد. کفری که با یک مچ بند امنیتی، ۲۴ ساعته تحت نظر پلیس قرار دارد، به صورت مخفیانه از آزادیاش برای یافتن کیت استفاده میکند. اما با مرور زمان مشخص میشود که توطئههای بزرگتری در داخل دستگاههای دولتی در جریان است که کفری و برک ناخواسته به آنها وارد شدهاند…
یقه سفید اصطلاحی حقوقی برای اشاره به کلاهبردای و جرائم مالی است که بدون توسل به خشونت صورت میگیرد. مجرم یقه سفید کارش جعل و سوء استفاده از قانون است و ظاهراً شبیه افراد طبقهٔ مرفه جامعه رفتار میکند.
سریال بریکینگ بد Breaking Bad
کارگردانان اپیزودها: وینس گیلیگان، آدام برنستین، مویرا والی – بکت
بازیگران: برایان کرانستون (در نقش والتر وایت)، آنا گان (اسکایلر وایت)، آرون پاول (جسی پینکمن)، دین نوریس (هنک شریدر) و جیانکارلو اسپوزیتو (گاس فرینگ).
افسارگسیختگی از موفقترین سریالهای درام آمریکایی در چند سال اخیرا است که با روایت منسجم و داستان هیجان انگیزش توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان را به سوی خود جلب کرده است.
والتر وایت، معلم ساده شیمی دبیرستان، برای تامین مخارج زندگی مجبور است در کارواش نیز کار کند. وقتی والت متوجه میشود که به سرطان مرگبار ریه مبتلا شده و نمیتواند مخارج درمانش را تامین کند، تصمیمی خطرناک میگیرد که مسیر زندگی سالماش را برای همیشه تغییر میدهد؛ او با کمک یکی از شاگردان قدیمیاش، جسی پینکمن، به تولید و فروش خالصترین نوع شیشه میپردازد. اما این شراکت از ابتدا با مشکلاتی همراه است.
عنوان سریال در اصطلاح به معنای افسار گسیختن، از راه به در شدن و به راه خلاف رفتن است.
از نکات مهم این سریال، شیوه روایتاش است که همان خط اصلی سناریو یعنی افتادن آقای وایت در راه خلاف را دنبال میکند. افسارگسیختگی، اپیزود مستقل و بی ربط به پیکره اصلی ندارد؛ ساختاری که کاملاً با دیگر سریالهای مطرح تلویزیون مثل خانوادهٔ سوپرانو یا شش فوت پایین تفاوت دارد؛ سریالهایی که در هر اپیزودشان ماجراهای جدیدی برای کاراکترها اتفاق میافتند.